Mittwoch, 9. Juni 2010

نگاهی دوباره به هارمونی ورک مایستر ساخته بلا تار

مسلما بلا تار برای سینما دوستان ایرانی چندان شناخته شده نیست. در اینجا هم چندان قصد شناساندن او را ندارم. تنها نکته ای بود که پس از دیدن فیلم "هارمونی های ورک مایستر" به نظرم رسید و در اینجا می آورم. در گفتگوی پس از فیلم به نظرم رسید که کل فیلم می تواند داستان شکل گیری یک فرقه مذهبی باشد که چگونه از یک شایعه و باور عمومی و یقین به قدرت یک شیء ناشناخته آغاز می شود و تعداد زیادی پیرو پیدا می کند که بدون فکر تکرارکننده سخنان رهبر فرقه و مجریان کور اوامر او باشند؛ آن هم رهبری که خود دست پرورده دیگری است! به خصوص سال ساخت فیلم / 2000/ که تداعی کننده آخرالزمان است و هم چنین اشاره به وال که می تواند نمادی از داستان یونس باشد، تم فیلم را مذهبی می کرد.
به نظرم رسید که به لحاظ نشانه ها می توانیم به وجه دیگری از داستان های عهد عتیق اشاره کنیم که در جلسه مطرح نشد. داستان سامری و گوساله اش می تواند بیانگر جریانات فیلم باشد. سامری گوساله ای طلایی داشت که با دمیدن در آن صدایی تولید کند و بدین ترتیب ادعای پیامبری کرد؛ در این زمان موسی در جستجوی خدا بود. در فیلم بلا تار، وال نقش گوساله سامری را دارد و پرینس می تواند نقش سامری را داشته باشد. همگان قدرت های عجیبی به وال و گروه سیرک نسبت می دهند و پرینس می خواهد که قدرت را بدست بگیرد.
جالب اینجاست که به مصاحبه ای از لاژلو کراژناهورکی – نویسنده داستان اصلی و فیلنامه - برخوردم که در آن گفته بود تمامی قهرمانان داستان های من آدم هایی هستند که خدا را باور دارند، اما یقین ندارند و به دنبال آن هستند. آیا قهرمان داستان ما همان موسی نیست که در پی وجود خدا به صحرا می رود و سامری را با مردم تنها می گذارد؟ اما این بار نه موسی پیروز می شود و نه سامری، این بار رئیس پلیس مست در آغوش همسر موسیقی دان برنده می شود.
سینا انصاری